گردشگرانی که به باغ وکیل میآیند علاوه بر استفاده از آب و هوای مطبوع آن اهدافی دیگری هم دارند مثل آشنایی با تاریخ و هویت مشهد قدیم. یا اینکه میخواهند در مهمترین حوادث و رویدادهای رخ داده در این قسمت شهر.
باغ وکیلآباد به عنوان بزرگترین تفرجگاه شهر مشهد از گذشته تاکنون، محل اتفاقات و رویدادهای فراوانی بوده که دانستن آن خالی از لطف نیست. مخصوصا اگر راهنمایی باشد و اطلاعات تاریخی هم داشته باشد.
قرار از ضلع؟ باغ شروع میشود؛ یعنی درست از نقطهای که به «تَرخ یا استخر روسها» شهره است. آقای؟ که نقش راهنما و روایتگری گروه را به عهده دارد، در توضیح این نقطه میگوید: «ماجرای ورود روسها به مشهد در شهریور ۱۳۲۰، یکی از اتفاقاتی است که با تاریخ این نقطه شهر گره خورده است.
ماجرا از این قرار است که ۸۲ سال پیش، ارتش روسیه بنا را بر این میگذارد تا از دو مسیر وارد ایران شوند؛ مسیر اول از شمال میگذشت و مسیر دوم نیز از شمال شرق کشور، عبور میکرد و پس از گذر از محورِ جادۀ قوچان به این نقطه میرسید.
در آن دوران در این قسمت باغ، طرخ یا استخری به منظور آبیاری درختان باغ ساخته شده بود که روسها به شکل کاملا مسالمتآمیز در مسیر ورود به شهر مشهد، بعد از مشاهدۀ سرسبزی این قسمت، تصمیم میگیرند چند صباحی را کنار این ترخ اتراق کرده و غبارِ راه از تن بتکانند.».
به گفتۀ راوی گروه، در آن دوران حاج حسین ملک در مشهد حضور نداشته؛ بههمیندلیل اجازۀ این اتراق به وسیلۀ کدخدای قلعۀ وکیلآباد صادر میشود تا روسها بار و بنه در این باغ بر زمین بگذارند.
البته در مرور خاطرات آقای فضایلی که یکی از قدیمیهای قلعه وکیلآباد است نیز در توضیح این رویداد چنین بیان شده که: «روسها از مردم قلعۀ وکیلآباد، طلبِ غذا کردند و مکانی هم برای استراحت خواستند، مردم قبول خواسته کرده، به آنان غذایی میدهند و آنها هم در این نقطه اتراق میکنند.».
وقتی حاج حسین آقا ملک به مشهد باز میگردد از ارتش روسیه میخواهد که هرچه سریعتر باغ را ترک کنند، اما آنان از این کار امتناع کرده و صاحب خانه را تهدید به اشغال قلعه میکنند؛ همین است که یکی از مفاد درجشده در وقفنامه باغ وکیلآباد که سالها بعد تنظیم شد، به استفادهنکردن روسها و جلوگیری از استفادۀ آنان از «طَرخ» اشاره دارد.
اولین قتلهای زنجیرهای ثبتشده در مشهد در حدفاصل سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰، رخ داده است؛ در طی این دوره زنانی که به اصطلاح امروزی، خیابانی نامیده میشدند یا آن دسته از بانوانی که ثبات اخلاقی درستی نداشتند، با شیوههایی مشابه به هم به قتل میرسیدند و جسد آنان در نقطهای پرت رها میشده؛ یکی از نقاطی که معمولا جسدها در آن کشف میشد، جاده و باغ وکیلآباد بوده است.
در طی این دوران که طبق تاریخ، حدود پنج سال طول میکشد، بیش از ۶۵جنازه در اطراف مشهد، پیدا میشود؛ بدون اینکه ردی از قاتل یا قاتلان آنان بر جای بماند.
بالاخره در سال ۱۳۳۰ قاتلانِ قتلهای سریالی شهر به صورت کاملا اتفاقی به دام میافتند؛ قدیمیهای شهر با نام حسن اورنگی و عباس علی ظریفیان آشنا هستند؛ این افراد در واقع دو جوان بیکار بودند که با همکاری یکدیگر بانوان را فریب داده، به نقطهای خارج از شهر میکشاندند و پس از تعرض، آنان را به قتل رسانده و اموالشان را به سرقت میبردند.
یکی از مکانهایی که سه جنازه در آن یافت میشود، همین «طرخ روسها» بوده است. حسن اورنگی در بخشی از اعترافاتش چنین میگوید: «یکی از زنان را در جای دیگری کشتیم و تا باغ وکیلآباد کشاندیم. وقتی به پای طرخ رسیدیم.
تصمیم گرفتیم که جنازه را داخل استخر بیندازیم، اما ازآنجاکه آب کم بود و جنازه زود کشف میشد، پیکر را در میان درختان رها کردیم.».
اگر از سن و سالدارها و موسفیدکردههای مشهد درباره حسن اورنگی بپرسید با یک پاسخ واحد روبهرو میشوید: «همان که صدای خوبی داشت.». در خبرهای درجشده در روزنامههای آن دوران آمده که حسن اورنگی صدای خوشی داشته و آواز میخوانده و گویا یکی از راههای فریب زنان هم همین صدای خوش بوده است؛ طبق اعترافاتی که روزنامۀ خراسان در آن سالها به چاپ رسانده، هیچکدام از زنان به زور به قتلگاه خود برده نشده و شواهد و قرائن بر این بوده که آنان با پای خود و به میل و رضایت به مسلخ رفتهاند.
در ادامه، راوی گروه چهارباغ، پیشینۀ اولین رستوران باغ وکیلآباد را اینطور بازگو میکند: «مُهر وقف این ملک در واقع در سال ۱۳۴۸ روی سند باغ خورده، اما زائران و مجاوران از سال ۱۳۲۲ از آن به عنوان یک تفرجگاه استفاده میکردهاند؛ بههمینسبب در این نقطه کافهها و جیگرکیهای فراوانی وجود داشته، اما مکانی که بتوان آن را رستوران نامید تا سال ۱۳۵۰ وجود نداشته است.
در همان سال، دکتر معتمدی، شهردار مشهد و مؤسس بیمارستان «بنتالهدی» یک روز تعطیل به این باغ میآید و حاصل بازدید او از آشفتگی این مکان، میشود صدورِ دستورِ ایجاد یک رستوران مدرن که ساخت آن خیلی زود به نتیجه میرسد. تا پیش از این باغ وکیلآباد بهویژه ترخِ پاییندستِ باغ، پاتوق مشروبخواران و اسمیهای مشهد بوده است.»
رمضانعلی شاکری، نویسندۀ کتاب روزشمار تاریخ مشهد در سال ۱۳۳۲، مقالهای مینویسد با عنوان «مسئول وکیل آباد کیست؟» وی در این مقاله با اشاره به نبود سرویس بهداشتی در باغ و حتی در طول مسیر چنین میآورد: «در این تفرجگاه یک سرویس بهداشتی نیست.
پل ورودی به باغ وکیلآباد متشکل از چند تنه درخت است که بیشتر مردم را در وقت عبور به دردسر میاندازد و حتی عدهای به داخل کالی که در این نقطه وجود دارد، سقوط میکنند.». نویسنده، همچنین در این مقاله پیشنهاد میدهد که این محدوده از شهر مشهد را به یک ارگان یا سازمان دولتی واگذار کنند تا آباد بشود.
طبق آمار مندرج، جادۀ وکیلآباد تا سال ۱۳۵۱، فاقد روشنایی با برق بوده است و هنگام غروب، تاریکی آن در کنار باریکبودن جاده، علتی بوده برای تصادفهای وحشتناکی که در آن دوران در این نقطه به وقوع میپیوسته، اما در همان سال، شاه در سفری که به مشهد داشته، سری به این باغ میزند و بعد از آن دستور برقکشی جاده را صادر میکند.
در اسناد بهجامانده از آن دوران، شنریزی جادۀ منتهی به باغ وکیلآباد برای اولین بار در سال ۱۳۳۰ صورت گرفته، اما کار اتمام آسفالت آن برابر است با سال ۱۳۳۵؛ این جاده در گذشته، مسیری باریک داشته تاآنجاکه دو خودرو به سختی از کنار یک دیگر عبور میکردهاند، اما پس از آسفالت و جادهکشی، وضعیت بهبود پیدا میکند.
یکی از روزنامهنگاران کشوری از احوال باغ وکیلآباد در آن دوران چنین نقل میکند: «در روزهای تعطیل بیشاز ۲۰ هزار نفر به این مکان میآیند و روز خود را در دل طبیعت میگذرانند.». این آمار در زمانهای درج شده که جمعیت مشهد به گفته مهدی اخوان ثالث در یکی از اشعارش جمعیت مشهد را عددی نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر عنوان کرده است؛ این یعنی هر آخر هفته جمعیت قابل ملاحظهای از شهر خارج میشدهاند که این مسئله به مشکلاتی نظیر ناامنی دامن میزده است.
همین است که بیشتر خانوادهها ترجیح میدادند که در روزهای غیرتعطیل برای تفریح به باغ بیایند و روزهای تعطیل این محدودۀ شهر در قُرُقِ لاتها، خلافکاران و مجردها بوده است. اولین خلاف ثبتشده در این مکان مربوط میشود به ۱۲ خرداد ۱۳۳۰ که در آن لات معروفی به نام شهباز خان، در یک نزاع و درگیری با دو ژاندارم، آنان را مورد ضرب و شتم قرار میدهد.
تا نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۴۰، مردم با گاری و درشکه خود را به باغ وکیلآباد میرساندند. در سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ که پارک ملت (آریامهر سابق) ساخته شد، قراردادی با یک شرکت باغبانی تهرانی برای خرید ۳۰۰ هزار شاخۀ گل به مبلغ ۳۰۰ هزارتومان برای گلکاری خیابانهای منتهی به آن بسته شد.
بعد از این قرارداد بود که تصمیم گرفته شد تا خیابان ملکآباد با دو لاین ۴۰متری امتداد پیدا کند. ساختوساز راه وکیلآباد از اینجا شروع شد و بعد از آن بود که وکیلآباد شکل و شمایل یک بولوار را به خود گرفت. طبق مستندات موجود، ساخت این بولوار تا سال ۱۳۵۵ به طول میانجامد. جالب است بدانید که هزینۀ احداث یک خط این بولوار که به طور تقریبی ۱۰ کیلومتر طول داشته، ۱۳ میلیون تومان شده است.